چرا روسیه میخواد به اوکراین حمله کنه


چرا روسیه میخواد به اوکراین حمله کنه

آمریکا به ۸۵۰۰ سرباز خود آماده باش داده و ناتو نیز از اعزام کشتی‌ها و جنگنده‌های خود به شرق اروپا خبر داده ولی روسیه همچنان به استقرار نیروهای نظامی خود در مرز اوکراین ادامه می‌دهد؛ اوکراین چه اهمیتی برای روسیه دارد و پوتین چه انگیزه‌ای برای جنگ دارد؟


اوکراین

چرا اوکراین برای روسیه و پوتین مهم است؟

هم‌رسانی این مطلب:

ایالات متحده به هشت هزار و پانصد سرباز خود آماده باش داده و ناتو نیز از اعزام کشتی‌ها و جنگنده‌های خود به شرق اروپا خبر داده ولی روسیه همچنان به استقرار نیروهای و ادوات نظامی بیشتر در مرز اوکراین ادامه می‌دهد تا خطر رخداد بزرگ‌ترین جنگِ اروپا طی دهه‌های اخیر روز به روز افزایش یابد.

هر چند ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، همچنان تلاش برای حمله نظامی به اوکراین را رد کرده است، اما آمریکا، بریتانیا، ناتو و اتحادیه اروپا آن را ادعایی غیرقابل اعتماد می‌دانند. چنان که وزارت خارجه آمریکا به خانواده‌های پرسنل حاضر در سفارت ایالات متحده دستور داده است که خاک اوکراین را هر چه سریع‌تر ترک کنند.

هر چند اتحادیه اروپا به رهبری امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه همچنان نسبت به میانجی‌گری موفق در بحران اوکراین و حل دیپلماتیک مناقشه موجود امیدوار است ولی همزمان با تشدید روزافزون تنش نظامی در منطقه و افزایش خطر جنگ، این سوال مطرح می‌شود که اوکراین واجد چه سطحی از اهمیت برای روسیه است و آقای پوتین بر پایه چه انگیزه‌هایی ممکن است فرمان حمله به همسایه خود را صادر کند؟

کی‌یف: زادگاه روسیه

با آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه کنترل ۱۴ جمهوری را از دست داد، اما از دست دادن اوکراین گویا تلخ‌تر از سایرین بوده است. اوکراین در اوت ۱۹۹۱‍ و حدود چهار ماه پیش از اعلام انحلال اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را از این کشور اعلام کرد و اعلامیه استقلال آن نیز بر اساس نتایج یک همه‌پرسی که با ۹۰ درصد آرای‌ آن مثبت بود، به تصویب رسید.

این جدایی در حالی رقم خورد که نخستین حکومت روسیه ۱۲ قرن پیش در کی‌یف تاسیس شده و در سال ۹۸۸ میلادی حاکم آن، مسیحیت ارتدکس را به روسیه معرفی کرده است. روسیه و اوکراین که از قرن نهم و از زمانی که کی‌یف به عنوان پایتخت روسیه انتخاب شد، با هم مرتبط بوده‌اند، از سال ۱۶۵۴ میلادی نیز با معاهده‌ای تحت حاکمیت تزار روسیه متحد شدند. سپس اوکراین همراه با بلاروس، هسته اسلاو اتحاد جماهیر شوروی را شکل دادند.

این پشتوانه مشترک تاریخی موجب شده تا اکثر اوکراینی‌ها به دو زبان اوکراینی و روسی صحبت کنند که زبان‌های نزدیک به هم هستند. در بخش‌های شرقی و جنوبی اوکراین که به وضوح روس زبان‌ها اکثریت دارند و خود را تحت نفوذ روسیه قرار داده‌اند. لذا حداقل یک سوم جمعیت اوکراین که عمدتا در بخش شرقی این کشور نزدیک به مرز روسیه زندگی می‌کنند، به زبان روسی صحبت می کنند و احساس نزدیکی زیادی به روسیه دارند. از سوی دیگر، اوکراینی‌های ساکن در بخش‌های غربی و شمالی این کشور نیز به طور گسترده به زبان روسی صحبت می‌کنند.

بنابراین بسیاری از روس‌ها نیز ارتباط نزدیک فرهنگی، تاریخی و مذهبی را که با اوکراینی‌ها دارند، نسبت به دیگر کشورهای شوروی سابق در منطقه بالتیک، قفقاز و آسیای مرکزی احساس نمی‌کنند. میراثی فرهنگی و اجتماعی که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، اغلب به آن تکیه می‌کند. چنان که او در نوشته‌ای که در ژوئن گذشته منتشر شد به این موضوع اشاره کرد که روس‌ها و اوکراینی‌ها مردمی هستند که «فضای تاریخی و معنوی واحد» و مشترکی دارند و ظهور «دیوار» بین آنها در سال‌های اخیر «غم‌انگیز» است. آقای پوتین همچنین نوشته بود: «من مطمئن هستم که حاکمیت واقعی اوکراین تنها در صورت مشارکت با روسیه امکان پذیر است؛ ما همیشه با هم چندین برابر قوی‌تر و موفق‌تر بوده و خواهیم بود چون که ما یک ملت هستیم.»

البته همان زمان کی‌یف استدلال رئیس جمهوری روسیه را به عنوان نسخه سیاسی از تاریخ اوکراین توصیف و رد کرد.

فارغ از روایت تاریخی شیرین آقای پوتین، اوکراین قربانی اصلی قحطی ۱۹۳۳-۱۹۳۲ بود که در دوره دیکتاتور شوروی سابق یعنی جوزف استالین رخ داد و بعدها نیز اوکراین در میان جمهوری‌های شوروی سابق بیش از همه بابت فاجعه چرنوبیل تاوان داد.

این رویدادها در تلاش مردم اوکراین به عنوان یکی از نخستین‌ جمهوری‌های شوروی سابق که گام در مسیر استقلال گذاشتند، بی‌تاثیر نبوده است.

انقلاب نارنجی

انقلاب نارنجی که در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۴ در اوکراین رخ داد باعث سرنگونی رئیس جمهوری و دولت طرفدار روسیه شد. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ که رونق اقتصادی به طور قابل توجهی در اوکراین افزایش یافت، گفتمان دموکراسی‌خواهی و حقوق بشر نیز فراگیرتر شد و در مجموع اوکراین به طور فزاینده‌ای به یک کشور طرفدار غرب و اتحادیه اروپا تبدیل شد و مناسبات سیاسی و اقتصادی آنها به سرعت رشد کرد چنان که مسکو را از گسترش جنبش دموکراسی‌خواهی به روسیه و نیز سایر جمهوری‌های مستقل شده نگران کرد.

از آن زمان تا کنون تنش‌ها بین کی‌یف و مسکو متناسب با فراز و نشیب‌های رخ داده در فضای سیاسی اوکراین در جهت توسعه دموکراسی شدت و ضعف پیدا کرده است. این تنش‌ها با آغاز تلاش رسمی دولت اوکراین برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا و ناتو پس از سقوط رئیس جمهوری متحد مسکو در سال ۲۰۱۴ و متعاقب آن حمله روسیه به کریمه به اوج خود رسیده است.

پیشروی ناتو

ناتو در سال ۱۹۴۹ برای محافظت از غرب در برابر تجاوزهای شوروی تاسیس شد. این اتحاد نظامی-امنیتی از زمان پایان جنگ سرد، با پذیرش ۱۴ عضو جدید موافقت کرده و این پیمان در سال‌های اخیر به جمهوری‌های شوروی سابق از جمله لیتوانی، استونی و لتونی گسترش یافته است. بر اساس این معاهده اگر یک کشور عضو مورد تهاجم یا حمله قرار گیرد، همه کشورهای عضو ناتو به طور جمعی برای دفاع از آن بسیج خواهند شد.

کرملین از ناتو ضمانت می‌خواهد که عضویت اوکراین و گرجستان را که روسیه برای مدت کوتاهی در سال ۲۰۰۸ به آن حمله کرد، نپذیرد چرا که عضویت هر یک از این کشورها در ائتلاف ناتو باعث افزایش ردپای نظامی-امنیتی غرب در امتداد مرزهای روسیه خواهد شد.

با این حال، اوکراین از سال ۲۰۰۸ تلاش برای عضویت در ناتو را آغاز کرده و این تلاش از زمان سرنگونی رئیس‌جمهوری مخالف غرب در سال ۲۰۱۴ افزایش یافته؛ به طوری که این کشور تمرین‌های نظامی مشترک با ناتو برگزار کرده و سلاح‌هایی از جمله موشک‌های ضد تانک از آمریکا و پهپاد از ترکیه تحویل گرفته است. کی‌یف و واشنگتن این اقدام‌ها را برای تقویت سیستم دفاعی اوکراین پس از تصرف شبه‌ جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ توسط روسیه و آغاز حمایت مسکو از جدایی‌طلبان درگیر در شرق اوکراین، مشروع می‌دانند ولی آقای پوتین روابط رو به رشد اوکراین با ناتو را مقدمه عضویت کی‌یف در این پیمان نظامی-امنیتی می‌‌داند.

دریای سیاه

اوکراین با دارا بودن بنادر مهم در سواحل دریای سیاه به عنوان بخش استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی به شمار می‌رفت. در حال حاضر نیز اوکراین و دسترسی آن به دریای سیاه از نظر استراتژیک برای روسیه مهم است. چنان که تصرف منطقه کریمه در سال ۲۰۱۴ موجب شد تا مسکو همچنان به پایگاه دریایی سواستوپل و محل استقرار ناوگان روسیه در دریای سیاه داشته باشد.

هر چند که بعید است روسیه تلاش کند تمامی خاک اوکراین را تصرف کند، اما می‌تواند به فکر حمله به شهر بندری اودسای اوکراین باشد که تسلط بر آن موجب کنترل بیشتر روسیه بر دریای سیاه می‌شود. مسکو همچنین با تصرف کمربند زمینی بین روسیه و باریکه ترانس‌نستریا در مرز‌های غربی اوکراین، عملا می‌تواند این کشور را دور بزند و دسترسی آن را به دریای سیاه مسدود کند.

بنابراین حمله روسیه به اوکراین می‌تواند تنها به تصرف منطقه‌ای با اهمیت و استراتژیک منجر شود و به جنگی طولانی برای تصرف تمامی خاک اوکراین بدل نشود.

اقتصاد

اوکراین صنعت کشاورزی بزرگی داشته و دارد و از این نظر چه از سوی شوروی سابق و چه روسیه مورد توجه بوده است. در سال‌های نخست استقلال نیز میلیون‌ها اوکراینی در روسیه کار می‌کردند و مرز روسیه و اوکراین یکی از کریدورهای بزرگ مهاجرت در جهان بود.

اما با توسعه روابط کی‌یف و بروکسل، صادرات اوکراین به روسیه از ۲۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ به حدود ۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ سقوط کرد. همچنین زمانی که ویکتور یانوکویچ در سال ۲۰۱۰ به عنوان متحد آقای پوتین در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، سرمایه شرکت‌های روسی دوباره روانه اوکراین شد و تا سال ۲۰۱۳ حدود ۷ درصد از کل سرمایه گذاری خارجی انجام شده در این کشور را به خود اختصاص داد و روسیه همچنین برای مقابله با بحران اقتصادی ناشی از کاهش روابط کی‌یف و اتحادیه اروپا اقدام به خرید ۱۵ میلیار دلار از اوراق قرضه دولت اوکراین کرد.

اما پس از برکناری آقای یانوکویچ در سال ۲۰۱۴، صادرات اوکراین به اتحادیه اروپا رشد کرد و چین به نخستین شریک تجاری اوکراین بدل شد.

همچنین کی‌یف در سال ۲۰۱۴ خرید گاز از روسیه را متوقف کرد و به خرید گاز از بازار آزاد اروپا، واردات از طریق مجارستان، لهستان و اسلوونی روی آورد و از تأسیسات ذخیره سازی گاز داخلی خود برای حفظ عرضه در طول دوره استفاده کرد، اقدامی که به نقطه عطفی در روابط اقتصادی کی‌یف و مسکو بدل شد. اما همچنان ترانزیت گاز روسیه از مسیر اوکراین به اروپا بر پایه توافقی با سقف زمانی سال ۲۰۲۴ ادامه دارد.

اوکراین همچنین یکی از اجزای کلیدی طرح‌های روسیه برای اتحادیه گمرکی اوراسیا با برخی دیگر از کشورهای مستقل شده از شوروی سابق است.

به توییتر یورونیوز فارسی بپیوندید

انگیزه‌های فردی پوتین

ولادیمیر پوتین که همچنان این شانس را دارد که پس از پایان دوره فعلی در سال ۲۰۲۴ یک دوره شش ساله دیگر در مقام رئیس جمهوری روسیه حضور داشته باشد، از یک سو آن گونه که نسبت به تحولات بلاروس و قراقستان واکنش نشان داده، به شکل‌گیری الگوی دموکراتیکی که عضو اتحادیه اروپا و ناتو شده و از نظر اقتصادی نیز پیشرفت کرده و از قضا در همسایگی روسیه نیز قرار دارد، هیچ علاقه‌ای ندارد.

او همچنین ممکن است به میراث خود فکر کند. کما این که در مصاحبه‌ای که در ۱۲ دسامبر گذشته پخش شد، به صراحت برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوگواری کرد. بنابراین اوکراین برای او شبیه یک «کار ناتمام» است چرا که با توجه به افزایش محبوبیت او پس از تصرف کریمه می‌داند که با در اختیار گرفتن بخش دیگری از خاک اوکراین می‌تواند محبوبیت خود را در پایان دوره فعلی ریاست جمهوری‌اش افزایش دهد.

بنابراین، حفظ تنش بر سر اوکراین به آقای پوتین کمک می‌کند تا یک پیام سیاسی را در سراسر روسیه مخابره کند: این که او یک مدافع سرسخت از منافع روسیه در جهانی است که در آن از سوی دشمنان احاطه شده است.

هم‌رسانی این مطلب:

خطر تجاوز روسیه برای اوکراین و سایر کشورها

ترجمه فارسی

Sha e his page o :

وزارت امور خارجه ایالات متحده دفتر سخنگو ۲۰ ژانویه ۲۰۲۲ سخنرانی آنتونی جی. بلینکن، وزیر امور خارجه آکادمی علوم برلین- براندنبورگ برلین، آلمان

وزیر بلینکن: بعدازظهر شما بخیر. در آغاز اجازه دهید بگویم که حضور دوستان، همکاران، رهبران جوامع مختلف اینجا در آلمان و همچنین رهبران در مشارکتی که دو کشور ما را به هم پیوند می دهد، چقدر برای من مایه افتخار من است. من از همه شما برای حضور یافتن در اینجا، و همچنین از این فرصت برای سخنرانی در آکادمی علوم سپاسگزارم. سیگمار کمی در مورد تاریخچه این آکادمی برای من گفت و کمی در راهروها قدم زدم. از مهمان نوازی شما بسیار متشکرم.

اما این نهادی با سنت فوق العاده ای از دانش پژوهی و اکتشاف است که بیش از ۳۰۰ سال قدمت دارد. من می ‌دانم که آلبرت انیشتین از جمله پر فروغ هایی است که در این آکادمی عضویت داشته است، بنابراین احتمالاً باید به اطلاع شما برسانم که در اظهارات امروزم اندکی به اخترفیزیک اشاره خواهم کرد، که البته به نفع همه خواهد بود.

می‌ خواهم از همه نهادهای میزبان، از جمله آتلانتیک- بروکه تشکر کنم. در ضمن، تاریخچه خود من با بروکه – پل- به بیش از ۲۰ سال پیش باز می گردد. من زمانی را که در دوران دولت کلینتون با همکارانی که از آلمان بازدید می کرند صرف کردم، به خوبی به یاد دارم. بسیار خوشحالم که در کنار شما صندوق مارشال آلمان، مؤسسه آسپن، و شورای آمریکایی در آلمان هستم. و حتماً می بایست از دان بنجامین، دوست و همکار عزیزی که از دوران دانشگاه، و خدمت در دولت کلینتون و دولت اوباما می شناسم، نام ببرم. از دیدنت بسیار خوشحالم.

در طول سال ها، این سازمان ها به ایجاد روابط و تقویت و تعمیق آنها بین کشورهای ما کمک کرده اند. یکی از نشانه های یک دموکراسی قوی، یک جامعه مدنی مقتدر و مستقل است، و من از میزبانانمان به خاطر مشارکت هایشان در دموکراسی در هر دو سوی اقیانوس اطلس و برای گرد هم آوردن ما امروز سپاسگزارم.

همانطور که زیگمار گفت و همانطور که می دانید، من در زمانی بسیار حساس برای اروپا، ایالات متحده و به نظر من برای جهان به برلین آمده ام. روسیه همچنان به تشدید تهدید خود علیه اوکراین ادامه می دهد، و ما در چند روز گذشته شاهد بوده ایم که با لفاظی های ستیزه جویانه فزاینده، نیروهای خود را در امتداد مرزهای اوکراین، و حال در بلاروس افزایش داده است.

روسیه بارها و بارها از توافقاتی که برای چندین دهه صلح را در سراسر این قاره برقرار نگه داشته اند روی گردانیده است، و همچنان به هدف قرار دادن ناتو – یک اتحاد دفاعی داوطلبانه که از نزدیک به یک میلیارد نفر در سراسر اروپا و آمریکای شمالی محافظت می کند – و اصول حاکم بر صلح و امنیت بین المللی که همه ما در دفاع از آن سهم داریم، ادامه می دهد.

این اصول که در پی دو جنگ جهانی و یک جنگ سرد برقرار گشتند، حق یک کشور برای تغییر مرزهای یک کشور دیگر با استفاده از زور، … تحمیل سیاست ها یا انتخاب های خود بر یک کشور دیگر از جمله اینکه با چه کسی می تواند ارتباط داشته باشد، … یا اعمال حوزه نفوذی که همسایگان مستقل را تحت اراده خود در می آورد را رد می کنند.

جایز شمردن نقض این اصول توسط روسیه با مصونیت همه ما را به دوران بسیار خطرناک تر و بی ثبات تر باز خواهد گرداند، دورانی که این قاره و این شهر به دو قسمت تقسیم می شدند، و سربازان در سرزمین های هیچگشت می زدند، و یک جنگ همه جانبه قریب الوقوع بود. این کار همچنین این پیام را به دیگران در سراسر جهان می رساند که این اصول غیرضروری هستند و آن نیز نتایج فاجعه باری در پی خواهد داشت.

به همین دلیل است که ایالات متحده و متحدان و شرکای ما در اروپا از نزدیک به آنچه که در اوکراین رخ می دهد توجه می کنند. این مسئله فقط درگیری بین دو کشور نیست. این مسئله فقط مربوط به روسیه و ناتو نیست. این یک بحران با پیامدهای جهانی است و مستلزم توجه و اقدام جهانی می باشد.

امروز اینجا، در حالیکه وضعیت که به سرعت تغییر می کند، می ‌خواهم سعی کنم به حقایق موضوع بپردازم.

برای شروع، روسیه ادعا می کند که این بحران مربوط به دفاع ملی، تمرینات نظامی، سیستم های تسلیحاتی و توافقنامه های امنیتی است. حالا، اگر این درست باشد، می ‌توانیم مسائل را به صورت مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک حل و فصل کنیم. گام هایی هستند که ما – ایالات متحده، روسیه، کشورهای اروپایی می توانیم برای افزایش شفافیت، کاهش خطرات، پیشبرد کنترل تسلیحات، و ایجاد اعتماد پیش گیریم. ما در گذشته این کار را با موفقیت انجام داده‌ایم و می‌ توانیم دوباره آن را انجام دهیم.

در واقع، هفته گذشته هدف ما در گفتگوهای ثبات استراتژیک بین ایالات متحده و روسیه در شورای ناتو-روسیه و در سازمان امنیت و همکاری اروپا همین کار بود. در آن جلسات و جلسات بسیار دیگر، ایالات متحده و متحدان و شرکای اروپایی ما با روحیه عمل متقابل مرتب پیشنهادهایی را برای راه حل دیپلماتیک به روسیه ارائه دادند.

تاکنون، آمادگی ما برای تعامل با حسن نیت رد شده است، زیرا در حقیقت این بحران اساساً ربطی به تسلیحات یا پایگاه های نظامی ندارد. این بحران مربوط به حاکمیت و خودمختاری اوکراین و همه کشورها است و در اصل، نپذیرفتن یک اروپای کامل، آزاد و در صلح پس از جنگ سرد توسط روسیه است.

علیرغم همه نگرانی های عمیق ما در مورد تهاجم، اقدامات تحریک آمیز، و مداخله سیاسی روسیه – از جمله علیه ایالات متحده – دولت بایدن تمایل ما را برای پیگیری یک رابطه با ثبات تر و قابل پیش بینی تر؛ مذاکره توافقنامه ها در زمینه کنترل تسلیحات، مانند تمدید پیمان استارت نو و راه ‌اندازی گفتگوهای ثبات استراتژیک؛ پیگیری اقدامات مشترک برای رسیدگی به بحران اقلیمی و همکاری برای احیای توافق هسته ای ایران را به وضوح نشان داده است. ما از تعامل روسیه با ما در این تلاش ها قدردانی می کنیم.

علیرغم تهدیدهای بی پروای مسکو علیه اوکراین و افزایش خطرناک نیروهای نظامی در مرزها، و علیرغم ایجاد ابهام و پخش اطلاعات نادرست، ایالات متحده به همراه متحدان و شرکای ما یک مسیر دیپلماتیک را برای خروج از این بحران ساختگی ارائه کرده اند. به همین دلیل است که من به اروپا بازگشتم – دیروز در اوکراین بودم، امروز اینجا در آلمان هستم، و فردا برای دیدار با لاوروف، وزیر خارجه روسیه به سوئیس سفر خواهم کرد و باری دیگر به دنبال راه حل های دیپلماتیک خواهم بود.

ایالات متحده براستی به دنبال راه حل های دیپلماتیک است، و قطعاً دیپلماسی را به سایر گزینه ها ترجیح می دهد، و می دانیم که شرکای ما در اروپا نیز همین احساس را دارند. مردم و خانواده‌ها در سراسر این قاره نیز همینطور فکر می کنند، زیرا می‌ دانند که اگر روسیه به دیپلماسی دست رد زند، هزینه سنگینی را بر دوش خواهند داشت. ما همچنین با کشورهای غیر اروپایی و جامعه بین‌ المللی به طور کل در تعامل هستیم تا با هم از اصولی که از همه ما حفاظت می ‌کنند دفاع کرده و روشن سازیم که روسیه در صورت ایجاد درگیری هزینه سنگینی را متحمل خواهد شد.

بنابراین بیایید به آنچه که هم اکنون در خطر است، چه کسی واقعاً تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، و چه کسی مسئول است به وضوح نگاهی بیاندازیم. در ۱۹۹۱، میلیون ها شهروند اوکراینی به پای صندوق های رأی رفتند تا بگویند که اوکراین دیگر تحت سلطه خودکامگان نخواهد بود، بلکه بر خود حکومت خواهد کرد. در ۲۰۱۴، مردم اوکراین برای دفاع از انتخاب خود برای آینده ای دموکراتیک و اروپایی ایستادگی کردند. آنها از آن زمان در زیر سایه اشغال روسیه در کریمه و تجاوز در دنباس زندگی می کنند.

روسیه با استفاده از نیروهای نیابتی جنگ در شرق اوکراین را هماهنگ و رهبری می کند، به جنگجویان تعلیم می‌ دهد، و تدارکات و نیازهای مالی آنها را فراهم می سازد؛ جنگی که منجر به کشته شدن بیش از ۱۴ هزار نفر اوکراینی گشته است. هزاران نفر دیگر زخمی شده اند. شهرها کاملاً ویران گشته اند. نزدیک به یک میلیون و نیم اوکراینی برای فرار از خشونت خانه های خود را ترک کرده اند. اوکراینی ها در کریمه و دنباس به شدت سرکوب می شوند. روسیه مانع عبور اوکراینی‌ ها از خط تماس می ‌شود و ارتباط آنها با بقیه کشور را قطع کرده است. صدها نفر از اوکراینی ها به عنوان زندانی سیاسی توسط روسیه و نیروهای نیابتی در حبس به سر می برند. صدها خانواده نمی دانند که آیا عزیزانشان زنده هستند یا مرده اند.

و نیازهای انسانی رو به افزایش هستند. نزدیک به سه میلیون اوکراینی، از جمله یک میلیون سالمند و نیم میلیون کودک، به غذا، سرپناه، و دیگر کمک ‌های حیاتی نیاز فوری دارند. البته روشن است که حتی اوکراینی‌هایی که دور از منطقه جنگی زندگی می‌ کنند نیز تحت تأثیر قرار گرفته اند. این کشور آنها است. اینها هموطنان شان هستند. و مردم در هیچ جای اوکراین از فعالیت‌های شریرانه روسیه در امان نیستند. مسکو به دنبال تضعیف نهادهای دموکراتیک اوکراین بوده، در سیاست ها و انتخابات اوکراین مداخله کرده، به منظور ارعاب رهبران اوکراین و اعمال فشار بر مردم آن راه انرژی و بازرگانی را بسته، برای ترویج بی‌اعتمادی به تبلیغات و پخش اطلاعات نادرست متوسل شده، و زیرساخت‌های حیاتی این کشور هدف را حملات سایبری قرار داده است. کارزار برای بی ثبات کردن اوکراین بی وقفه بوده است.

و اکنون روسیه آماده است که حتی فراتر از این هم رود. تلفات انسانی تجاوز مجدد روسیه به اوکراین به مراتب بیشتر از آن چیزی خواهد بود که تا به امروز دیده ایم. روسیه اقدامات خود را با این ادعا که اوکراین به نوعی تهدیدی برای امنیت این کشور محسوب می شود، توجیه می کند. این وارونه کردن واقعیت است. نیروهای چه کشوری دیگری را محاصره کرده اند؟ کدام کشور قلمرو دیگری را از به زور گرفته است؟ ارتش کدام کشور چند برابر ارتش دیگری است؟ کدام کشور از سلاح های هسته ای برخوردار است؟ اوکراین در اینجا متجاوز نیست؛ اوکراین فقط برای زنده ماندن تلاش می کند. باعث تعجب هیچنخواهد شد که روسیه با اقدامی تحریک آمیز حادثه ای ایجاد کند و سپس سعی کند از آن برای توجیه مداخله نظامی خود استفاده کند، به این امید که تا جهان متوجه این ترفند شود برای واکنش دیر خواهد بود.

گمانه ‌زنی‌های زیادی درباره نیات واقعی پرزیدنت پوتین وجود دارد، اما واقعاً لزومی ندارد که بخواهیم حدس بزنیم. او بارها به ما گفته است. او در حال فراهم کردن بستر برای تهاجم است؛ چرا که به باور او اوکراین یک کشور با حق حاکمیت مستقل نیست. او در سال ۲۰۰۸ به صراحت به پرزیدنت بوش گفت: “اوکراین یک کشور واقعی نیست.” او در سال ۲۰۲۰ گفت: “اوکراینی‌ها و روس‌ها یک ملت و مثل هم هستند.” همین چند روز پیش، وزارت امور خارجه روسیه برای گرامیداشت سالگرد اتحاد اوکراین و روسیه در سال ۱۶۵۴ توییتی را منتشر کرد. این پیامی کاملاً غیرقابل انکار است که به ویژه در این هفته منتشر می‌شود.

و بنابراین خطرات اوکراین کامل تر به چشم می خورند. مسئله فقط تهاجم و یک جنگ احتمالی نیست. مسئله این است که آیا اوکراین حق دارد به عنوان یک کشور مستقل وجود داشته باشد یا خیر؛ و این است که آیا اوکراین حق دارد یک دموکراسی باشد یا خیر.

این شرایط منحصر به اوکراین نیست. همه جمهوری‌های سوسیالیستی شوروی سابق در سال‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ به کشورهای مستقل تبدیل شدند. یکی از آنها گرجستان است. روسیه در سال ۲۰۰۸ آن را مورد تهاجم قرار داد. با گذشت سیزده سال، نزدیک به ۳۰۰ هزار شهروند گرجستان هنوز از خانه‌هایشان آواره هستند. یکی دیگر از آن کشورها مولداوی است. روسیه برخلاف خواست مردم آن کشور نیروها و مهماتش را در آنجا نگهداری می‌ کند. اگر روسیه به اوکراین حمله کند و آن را اشغال کند، بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ روسیه مطمئناً تلاش های خود را برای تبدیل همسایگانش به کشورهای دست نشانده، کنترل فعالیت های آنها و سرکوب هرگونه بیان دموکراتیک تشدید خواهد کرد. هنگامی که اصول حاکمیت و خودمختاری زیر پا گذاشته می شوند، به دنیایی بازمی‌ گردید که در آن قوانین و مقرراتی که ما طی دهه ‌ها با هم شکل داده‌ایم فرسوده و سپس ناپدید می‌شوند.

و این باعث شده است که برخی از دولت‌ها هر کاری که لازم است را برای رسیدن به خواسته هایشان انجام دهند، حتی اگر این به معنای قطع اینترنت یک کشور دیگر، قطع نفت در سرمای زمستان یا اعزام تانک باشد – تمام تاکتیک‌هایی که روسیه در سال های اخیرعلیه سایر کشورها به کار برده است. به همین دلیل است که دولت ها و شهروندان در همه جا باید به آنچه در اوکراین اتفاق می افتد اهمیت دهند. این ممکن است یک مناقشه در منطقه ‌ای دوردست یا یک نمونه دیگر از قلدری روسیه به نظر رسد، اما در واقع اصولی که جهان را برای دهه ‌ها امن‌ تر و باثبات ‌تر کرده‌اند، در خطر هستند.

اکنون روسیه می گوید مشکل ناتو است. و این مسخره است. ناتو به گرجستان حمله نکرد؛ ناتو به اوکراین حمله نکرد. روسیه بود که به اوکراین حمله کرد. ناتو یک ائتلاف دفاعی است که هیچ قصد تهاجمی در قبال روسیه ندارد. برعکس، تلاش های ناتو برای تعامل با روسیه سال ها ادامه داشته و متأسفانه توسط این کشور رد شده اند. برای مثال، در قانون تأسیس ناتو-روسیه که با هدف اعتمادسازی و افزایش رایزنی‌ها و همکاری‌ها ایجاد شد، ناتو متعهد گشت قدرت نظامی خود را در شرق اروپا به میزان چشمگیری کاهش دهد. و درست همین کار را انجام داده است.

روسیه نیز متعهد شد که همین خویشتنداری را در زمینه استقرار نیروهای متعارف خود در اروپا، انجام دهد. اما به جای این کار، بار دیگر به دو کشور هجوم برد. روسیه می‌گوید که ناتو در حال محاصره کردن روسیه کرده است. اما در حقیقت، تنها ۶ درصد از مرزهای روسیه با کشورهای عضو ناتو مشترک هستند. این را با اوکراین مقایسه کنید که اکنون واقعاً توسط نیروهای روس محاصره شده است. در کشورهای بالتیک و لهستان، حدود پنج هزار نیروی ناتو حضور دارند که اهل آن کشورها نیستند و حضور آنها دائمی نیست و چرخشی است. روسیه در مرزهای اوکراین دست ‌کم ۲۰ برابر این تعداد نیرو مستقر کرده است.

پرزیدنت پوتین می ‌گوید که ناتو، “موشک‌ها را در بالکن خانه ما مستقر کرده است.” اما این روسیه است که موشک‌های پرتاب از زمین و میان‌بردی را تولید کرده که می ‌توانند به آلمان و تقریباً تمام سرزمین‌های کشورهای اروپایی عضو ناتو برسند. این در حالی است که روسیه یکی از طرف‌های پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد است؛ پیمانی که این موشک‌ها را ممنوع کرده است. در حقیقت، این تخلف روسیه به فسخ آن معاهده منجر شده و این امر امنیت همه ما را کمتر کرده است.

همچنین شایان ذکر است که اگرچه روسیه عضو ناتو نیست، اما در واقع مانند بسیاری از کشورهای غیر عضو ناتو، از صلح، ثبات و رفاهی که ناتو به ایجاد آن کمک کرده است، بهره مند بوده است. بسیاری از ما تنش‌ها و هراس‌های دوران جنگ سرد را به خوبی به یاد داریم. گام‌هایی که اتحاد جماهیر شوروی و غرب در آن سال‌ها به منظور ایجاد تفاهم و وضع قوانین مورد توافق در رابطه با نحوه عملکرد کشورهای ما در قبال یکدیگر برداشتند، همه جا با استقبال مردم رو‌به‌ رو شد؛ چرا که آنها التهاب را کاهش دادند و احتمال وقوع درگیری نظامی را کم کردند. این دستاوردها نتیجه تلاش فراوان افرادی از همه طرف ‌ها است. اکنون ما می‌بینیم که نتیجه آن کار سخت، بر باد رفته است.

به عنوان مثال در ۱۹۷۵، همه کشورهای سازمان امنیت و همکاری اروپا از جمله روسیه، قانون نهایی هلسینکی را امضا کردند که ده اصل راهنمای رفتار بین ‌المللی، از جمله احترام به حاکمیت ملی، عدم استفاده از زور یا تهدید، تجاوز ناپذیری مرزها، تمامیت ارضی کشورها، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات؛ و عدم مداخله در امور داخلی را تثبیت کرد. روسیه از آن زمان تک تک این اصول را در اوکراین زیر پا گذاشته و بارها بیزاری خود را نسبت به آنها آشکاراً بیان کرده است.

در ۱۹۹۰، کشورهای سازمان امنیت و همکاری اروپا، از جمله روسیه، با سند وین، مجموعه ای از اقدامات برای اعتمادسازی و ایجاد امنیت برای افزایش شفافیت و قابلیت پیش بینی در مورد فعالیت های نظامی، از جمله تمرینات نظامی موافقت کردند. روسیه اکنون به طور انتخابی از این مقررات پیروی می کند. به عنوان مثال، رزمایش‌های نظامی در مقیاس بزرگ برگزار می‌ کند که ادعا دارد از الزامات اطلاع رسانی و نظارت سند وین مستثنی هستند، زیرا بدون اطلاع قبلی به نیروهای درگیر انجام می‌ گیرند. پاییز گذشته، روسیه با بیش از صد هزار سرباز در بلاروس تمرینات نظامی انجام داد. غیرممکن است که این تمرینات بدون توجه صورت گیرند. مسکو هیچ اطلاعاتی در مورد نیروهای نظامی خود در گرجستان ارائه نداده است، سازمان امنیت و همکاری اروپا را از افزایش نیروهای نظامی خود در بهار گذشته در اطراف اوکراین مطلع نکرده است، و به پرسش های اوکراین در مورد آنچه که انجام می دهد پاسخ نداده است، و همه اینها بر اساس توافقنامه سال ۱۹۹۰ لازم هستند.

در ۱۹۹۴، روسیه، ایالات متحده و بریتانیا در پیمانی به نام تفاهم نامه بوداپست متعهد گشتند “به استقلال و حق حاکمیت و مرزهای کنونی اوکراین احترام بگذارند و از استفاده از زور یا تهدید علیه این کشور خودداری کنند.” این وعده ها به اوکراین کمک کرد تا از زرادخانه هسته ای خود که پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده بود و در آن زمان سومین زرادخانه هسته ای بزرگ جهان بود، دست بردارد. ما باید از مردم ساکن در کریمه و دنباس بپرسیم که با این تعهدات چه کرده اند.

نمونه‌های بسیار بیشتری وجود دارند که من می ‌توانم به آنها اشاره کنم. از همه آنها یک نتیجه‌ گیری می توان کرد: یک کشور بارها و بارها تعهداتش را نقض کرده و مقرراتی را که با آنها موافقت کرده به رغم تلاش های فراوان دیگران برای انجام آنها در همه مراحل نادیده گرفته است. و آن کشور روسیه است. البته، روسیه حق دارد از خود دفاع کند و ایالات متحده و اروپا آماده هستند تا در مورد نگرانی‌های امنیتی روسیه و نحوه رسیدگی متقابل به آنها گفتگو کنند. روسیه نگرانی هایی در مورد امنیت و اقدامات خود دارد و می گوید ایالات متحده و اروپا و ناتو به نوعی این امنیت را تهدید می کنند. ما نگرانی های عمیقی در مورد اقدامات روسیه داریم که امنیت ما را تهدید می کند. ما می توانیم در مورد همه اینها صحبت کنیم. اما ما در مورد اصول حق حاکمیت یا تمامیت ارضی مندرج در منشور سازمان ملل را که توسط شورای امنیت سازمان ملل تایید شده مذاکره نخواهیم بود.

اگر می توانستم با مردم روسیه صحبت کنم، به آنها می گفتم که شما سزاوار این هستید که مانند همه مردم در همه جا با امنیت و کرامت زندگی کنید و هیچ– نه اوکراین، نه ایالات متحده، نه ناتو یا سایر اعضا خطری برای آن ایجاد نمی کنند. اما آنچه که واقعاً امنیت شما را به خطر می اندازد، جنگ بیهوده با همسایگان تان در اوکراین و تمام هزینه هایی است که به همراه خواهد داشت، بیش از همه برای جوانانی که حتی ممکن است جان خود را از دست دهند.

کووید سرتاسر سیاره را فرا گرفته است، ما با یک بحران اقلیمی مواجه هستیم، باید اقتصاد جهانی را بازسازی کنیم، همه اینها توجه و منابع ما را می طلبد، آیا شما واقعاً به یک درگیری خشونت آمیز که احتمالاً به طول خواهند انجامید نیاز دارید؟ آیا این واقعاً زندگی شما را امن تر، مرفه تر و پر از فرصت خواهد کرد؟ فقط به این بیاندیشید که اگر کشور بزرگی مانند روسیه منابع خود، به ویژه استعدادهای خارق‌العاده منابع انسانی خود، یعنی مردمش را برای رسیدگی به مهمترین چالش‌های دوران ما اختصاص دهد، می ‌تواند چه دستاوردهایی داشته باشد. ما در ایالات متحده، و شرکای ما در اروپا از آن استقبال خواهیم کرد.

من فردا با لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه دیدار خواهم کرد و از روسیه خواهم خواست که به توافق‌هایی که طی چندین دهه به آنها پایبند گشته، بازگردد و با ایالات متحده و هم‌پیمانان و شرکای ما در اروپا همکاری کند تا آینده‌ای را رقم بزند که می‌تواند امنیت متقابل ما را تضمین کند. اما همچنین به وضوح خواهم گفت که این امکان بالقوه با تجاوزگری روسیه علیه اوکراین نابود خواهد شد و همان نتیجه‌ای را که مسکو همواره از آن گله ‌مند است – یعنی تقویت ائتلاف دفاعی ناتو – را در پی خواهد داشت.

اینها مسائل دشواری است که ما با آن روبرو هستیم. حل و فصل آنها به سرعت انجام نخواهد گرفت. مطمئناً انتظار ندارم که فردا در ژنو آنها را حل کنیم. اما می توانیم درک متقابل خود را ارتقاء دهیم. و این، همراه با کاهش تشدید نظامی روسیه در مرزهای اوکراین می تواند در هفته های آینده ما را از این بحران دور کند. در همین حال، ایالات متحده به همکاری با هم‌پیمانان و شرکای‌مان در ناتو، اتحادیه اروپا، سازمان امنیت و همکاری در اروپا، گروه هفت، سازمان ملل متحد، و در سراسر جامعه بین‌ المللی ادامه خواهد داد تا روشن کند که دو مسیر پیش روی روسیه قرار دارد: مسیر دیپلماسی که می ‌تواند به صلح و امنیت منجر شود. و مسیر تجاوزگری که نتیجه آن درگیری، پیامدهای شدید، محکومیت بین‌ المللی خواهد بود. ایالات متحده و هم‌پیمانان ما همچنان در کنار اوکراین و آماده برای رویارویی با روسیه در هر یک از این دو مسیر ایستاده‌اند.

تصادفی نیست که من این اندیشه‌ها را اینجا در برلین ارائه می‌کنم. شاید هیچ جای جهان به اندازه این شهر اختلافات دوران جنگ سرد را تجربه نکرده باشد. این جا بود که پرزیدنت کندی همه انسان‌های آزاد را شهروندان برلین نامید. این جا بود که پرزیدنت ریگان از آقای گورباچف ​خواست که آن دیوار را خراب کند. به نظر می‌رسد که پرزیدنت پوتین می‌خواهد به آن دوران بازگردد. امیدواریم چنین نباشد. اما اگر او انجام چنین کاری را انتخاب کند، با همان عزم و همان وحدتی که نسل‌های گذشته رهبران و شهروندان به منظور پیشبرد صلح، پیشبرد آزادی، ارتقاء کرامت انسانی در سراسر اروپا و جهان به نمایش گذاشتند، رو‌ به‌ رو خواهد شد.

از این که به سخنان من گوش دادید، بسیار سپاسگزارم. (تشویق و تمجید.)

مشاهده محتوای اصلی: h ps:www.s a e.gov he-s akes-of- ussia -agg essio -fo -uk ai e-a d-beyo d

این ترجمه‌ جهت رفاه خواننده ارائه شده‌اند و فقط باید متن اصلی انگلیسی را معتبر دانست.

چرا روسیه میخواد به اوکراین حمله کنه