پدر امام هادی کیست


پدر امام هادی کیست

۹ زبان expa ded collapsed امام هادی علیه‌السلام امام علی • امام حسن مجتبی • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام حسن عسکری • امام مهدی علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی […]


۹ زبان expa ded collapsed

امام هادی علیه‌السلام

امام علی • امام حسن مجتبی • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام حسن عسکری • امام مهدی

علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سال‌های امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند. از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از او نقل شده است. امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح و حسن بن راشد از اصحاب او بودند. مزار امام هادی در سامرا از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده می‌شود. حرم عسکریین در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

محتویات

نام، نسب و القاب

علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی ۱ به نام سمانه مغربیه۲ یا سوسن بود.۳

از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است.۴ لقب هادی از آن رو به وی اطلاق شده که در زمان خود بهترین هدایت‌کننده مردم به سوی خیر بوده است.۵ القاب دیگری از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل،یادداشت ۱ خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.۶شیخ صدوق از اساتیدش نقل کرده که امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقه‌ای به نام عسکر ساکن بودند۷امامین عسکریین می‌خوانند.۸

کنیه وی ابوالحسن است۹ و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،۱۰ تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.۱۱

زندگی‌نامه

بنابر نظر کلینی و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ق۱۲ در منطقه‌ای به نام صریا در نزدیکی مدینه متولد شده است.۱۳ تولد او را در دوم یا پنجم رجب همان سال،۱۴ رجب ۲۱۴ق و جمادی‌الثانی سال ۲۱۵ق نیز ثبت کرده‌اند.۱۵ به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل حج به جای آورد، امام هادی را در حالی‌که کوچک بود به مدینه آوردند۱۶ و او تا سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق در مدینه زندگی می‌کرد. در این سال، متوکل امام هادی را به سامرا احضار کرد و در منطقه‌ای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.نیازمند منبع

از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانسته‌اند.۱۷ نقش انگشتر امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش» گزارش شده است. ۱۸ همچنین نقش انگشتر دیگر وی، «حفظ العهود من أخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمان‌ها از خُلق خداوند است» ثبت شده است.۱۹

فرزندان

علمای شیعه از چهار پسر به نام‌های حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کرده‌اند.۲۰ دختری نیز به او نسبت داده شده که شیخ مفید، نامش را عایشه۲۱ و ابن شهرآشوب، او را عِلِّیّه( یا عَلیِّه) خوانده است.۲۲ در برخی از منابع دختر دیگری برای او به نام دَلالة نام برده اند.۲۳ نویسندگان اهل سنّت نیز فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته‌اند.۲۴

دوره امامت

امام هادی(ع): «مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.»

علی بن محمد، در سال ۲۲۰ق در ۸ سالگی به امامت رسید.۲۵ به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که آغاز امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.۲۶ به نوشته شیخ مفید، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،۲۷ و آن عده اندک، موسی بن محمد، معروف به موسی مبرقع را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.۲۸سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را حاصل بیزاری جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.۲۹ شیخ مفید۳۰ و ابن شهرآشوب،۳۱ اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.۳۲ همچنین کلینی و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.۳۳

امام هادی(ع): «حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.»

بنا به گفته ابن شهر آشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شده‌اند.۳۴

خلفای هم‌عصر

خلافت در دوره امام هادی

سال

۲۱۲-۲۱۸ق ۲۱۸-۲۲۷ق

خلیفه

مأمونمعتصم

سال

۲۱۸-۲۲۷ق ۲۲۷-۲۳۲ق ۲۳۲-۲۴۸ق ۲۴۸ (۶ ماه)۲۴۸-۲۵۲ق ۲۵۲-۲۵۵ق

خلیفه

معتصمواثقمتوکلمنتصرمستعینمعتز

امام هادی(ع) ۳۳ سال، (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت شیعیان را بر عهده داشت۳۵ و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.۳۶ ابن شهر آشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است.۳۷

علی بن محمد، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد.نیازمند منبع معتصم، بنابر گزارش‌های تاریخی، در مقایسه با دوران امام جواد، در زمان امام هادی، سختگیری‌های کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با علویان داشته است؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌ها از سوی علویان دانسته شده است.۳۸ همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و هشت سال و اندی با خلافت معتز همزمان بوده است.۳۹

احضار به سامرا

متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق۴۰ یا ۲۴۳ق۴۱ امام هادی(ع) را وادار کرد که از مدینه به سامرا برود. سبط ابن جوزی، بدگویی برخی افراد علیه امام هادی، و همچنین گزارش‌های حاکی از میل مردم به امام دهم شیعیان را دلیل تصمیم متوکل عباسی برای احضار علی بن محمد(ع) به سامرا دانسته است.۴۲ به گزارش شیخ مفید، سعایت‌کننده از امام هادی نزد متوکل، فردی به نام عبدالله بن محمد بوده است.۴۳ به گزارش مسعودی، بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، در نامه‌ای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».۴۴ بر همین اساس، یحیی بن هرثمه از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.۴۵ امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،۴۶ اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.۴۷ متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی ذکر شده است.۴۸

به گفته برخی منابع، متوکل، برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونه‌ای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شده بودند.۴۹ سبط ابن جوزی از یحیی بن هرثمه نقل کرده که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکس‌العمل‌های غیر منتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راه‌انداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.۵۰

امام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شده و به خانه خزیمة بن حازم وارد گردید و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.۵۱ به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل استقرار و تجمع و نشستن گدایان و مستمندان ) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.۵۲ به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.۵۳ شیخ مفید معتقد است حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی متوکل علیه او دسیسه می‌کرد۵۴ متوکل در صدد بود ضمن نظارت‌های کلّی، امام را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.۵۵ بر اساس گزارشی که به متوکل داده شده بود مبنی بر این‌که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد، به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه می‌کرد. او را پیش متوکل بردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر می‌خوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند ۵۶ اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونه‌ای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.۵۷ تهدیدات و سخت گیری های حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع) در مدت اقامت در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی ویا احضارهای شبانه و بی خبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت.نیازمند منبع

برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:

پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.۵۹

برخورد با غالیان

غالیان در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌ ۶۰ یا آیه وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ۶۱ اشاره به شخصی می‌دانستند نه رکوع و سجده هم‌چنان که منظور از زکات را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.۶۲فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».۶۳

امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی می‌کرد.۶۴ امام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری یادداشت ۲ رئیس فرقه نصیریه،۶۵ حسن بن محمد معروف به ابن بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است.۶۶ امام ضمن نامه‌ای از ابن بابا قمی بیزاری جست و فرمود: او گمان برده که من او را فرستاده‌ام و او باب من است. شیطان وی را گمراه کرده است.۶۷ امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و علی بن جعفر الهمانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد.۶۸ او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته جعفریان، تاریخ‌پژوه معاصر، کثرت روایات درباره ابن حاتم در رجال کشی، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.۶۹

از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) قلمداد می‌کرد، احمد بن محمد سیاری بود،۷۰ که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسد المذهب دانسته‌اند.۷۱ کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.۷۲ از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد،۷۳ امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که ابن شعبه حرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.نیازمند منبع او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.۷۴عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.۷۵ امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها محمد بن اورمه را به اتهام غُلو از قم اخراج کردند نامه‌ای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.۷۶

ارتباط با شیعیان

امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامه‌نگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.۷۷محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی می‌رساندند.۷۸ علی‌رغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمع‌آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.۷۹علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند.۸۰ برخی با استناد به روایتی که کشّی رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده۸۱ احتمال داده‌اند که احمد بن اسحاق قمی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.۸۲

مسأله خلق قرآن

امام هادی(ع) در نامه‌ای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در مسأله خلق قرآن اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسأله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤال‌کننده و هم پاسخ‌دهنده در گناه آن شریکند.۸۳ در آن دوره، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقه‌ها و گروه‌هایی در میان اهل سنت شده بود مأمون و معتصم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار می‌دادند که از آن به دوره محنت یاد می‌شود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت می‌کرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعت‌گذار معرفی می‌کرد.۸۴

روایات

در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر حکومت عباسی می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.۸۵

روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و باب‌های مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.۸۶

رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.۸۷ همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.۸۸

در روایات منقول از امام هادی، از او با نام‌های مختلفی همچون ابی‌الحسن الهادی، ابی‌الحسن الثالث، ابی‌الحسن الاخیر، ابی‌الحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانسته‌اند.۸۹

زیارات

زیارت جامعه کبیره۹۰ و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است.۹۱ زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی دانسته‌اند.نیازمند منبع محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(ع) است.نیازمند منبع

اشعار

بنا بر گزارش‌های تاریخی به دستور متوکل امام هادی(ع) را نزد او آوردند متوکل از آن حضرت خواست برای او شعری بخواند امام عذر خواست ولی متوکل اصرار ورزید و امام هادی(ع) این اشعار را سرود.

اصحاب و راویان

شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفته‌اند۹۴ بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کرده‌اند بالغ بر ۱۸۵ نفر می‌شود.۹۵عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن، متروک و مجهول یافت می‌شود ۹۶ به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.۹۷

ابن شهر آشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب او معرفی کرده است.۹۸

عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،۹۹ایوب بن نوح،۱۰۰حسن بن راشد۱۰۱ و حسن بن علی ناصر۱۰۲ از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند.

برخی از پژوهشگران برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای شهری آنان استناد کرده‌اند. و بر اساس آن محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،۱۰۳ابراهیم بن شیبه اصفهانی، و ابومقاتل دیلمی۱۰۴ از اصحاب آن حضرت را در ایران دانسته‌اند.۱۰۵ و گفته‌اند بر اساس نامه امام هادی به وکیل خود در همدان در آن آمده «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»۱۰۶ برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی دیگری برخی از اصحاب امام هادی در قزوین۱۰۷ ساکن بوده‌اند.۱۰۸

جایگاه نزد اهل سنت

بزرگان و عالمان اهل سنت برای امام هادی(ع) احترام ویژه‌ای قائل بوده‌اند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(ع) را ستوده‌اند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.

شهادت و آرامگاه

امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.۱۰۹ ابن شهر آشوب بر این باور است که وی در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.۱۱۰شیخ مفید گفته است او در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱ سالگی از دنیا رفت.۱۱۱ برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب۱۱۲ و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادی‌الثانی ذکر کرده‌اند.۱۱۳

امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جاده‌ای که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در یکی از خانه‌هایی که حضرت در آن زندانی بود، به خاک سپردند. گفته شده ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار می‌آورد.۱۱۴

حرم عسکریین

امام هادی(ع) در خانه‌ای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.۱۱۵ محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته می‌شود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانه‌اش، امام عسکری(ع) برای مقبره پدرشان خادمی را تعیین کرد. در سال ۳۳۳ قمری، ناصرالدوله حمدانی قبه‌ای برای حرم بنا کرد و مهمان‌سرایی برای زائران آن ساخت. در دوران آل بویه، معزّالدوله و عضدوالدوله ساختمان‌ها و تأسیساتی برای حرم می‌سازند و گنبد و ضریح را بازسازی می‌کنند. در سال ۱۳۳۵ش ضریحی از طلا و نقره، بر آن نصب شد.۱۱۶

در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمت‌هایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.۱۱۷۱۱۸ستاد بازسازی عتبات عالیات از سال ۱۳۸۹ش بازسازی آن را آغاز و در سال ۱۳۹۴ش به پایان برده است. ضریح حرم نیز به همت آیت الله سیستانی ساخته شده است.۱۱۹

کتاب‌شناسی

درباره امام هادی کتاب‌های زیادی به زبان‌های عربی و فارسی نوشته شده است و برخی از آنها به زبان‌های دیگر مانند اردو نیز ترجمه شده است.

زندگینامه امام هادی (ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری قمری و وفات آن حضرت را سوم ماه رجب نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

به گزارش برنا؛  نام آن حضرت – علی – کنیه آن امام همام ابوالحسن و لقبهای مشهور آن حضرت هادی و نقی بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۳۳ سال بود .

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت – یعنی متوکل عباسی – آنی آسایش نداشت .

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

و نیز مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است .

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما – که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار – چنان که باید و شاید پیش نیامد .

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین – در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام – برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا – که مرکز حکومت وقت بود – انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را – بیست سال – نوشته اند .

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی .

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است .

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را – چنانکه دستور داده بودی – بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

این قبیل مراقبتها پیوسته – در مدت ۲۰سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند – وجود داشت . و نیز نوشته اند : متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل مخالی نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند .

در این مدت ۲۰سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد – که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است – یاد شده است . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند .

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )

حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

زن و فرزندان امام هادی (ع )

حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته است . ۱ – ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است ) . ۲ – حسین . ۳ – سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان است در نزدیکی سامرا می باشد . ۴ – جعفر . ۵ – عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی علیه .

پدر امام هادی کیست