بازیگر نقش شمر در مختارنامه
بازیگر نقش شمر در مختارنامه
محمد فیلی، از دلیل پذیرفتن نقش شمر در سریال «مختارنامه» و مخاطراتی که این تجربه برای او به همراه داشته است، صحبت کرد. او از ناسزاها و نفرینهایی گفت که بعد از این بازی، نثار او شده است.
گفتوگو با بازیگرِ منفیترین شخصیتِ سریال «مختارنامه»
محمد فیلی: وقتی «شمر» شدم، هم ناسزا شنیدم و هم نفرینم کردند
محمد فیلی، از دلیل پذیرفتن نقش شمر در سریال «مختارنامه» و مخاطراتی که این تجربه برای او به همراه داشته است، صحبت کرد. او از ناسزاها و نفرینهایی گفت که بعد از این بازی، نثار او شده است.
مهسا بهادری: ۱۰ سال پس از پخشِ سریال «مختار نامه» با کارگردانی داود میرباقری برای نخستین بار، این مجموعه تلویزیونی همچنان هر سال روی آنتن تلویزیون میرود. هرچند این تکرار، منتقدان زیادی دارد، اما بینندگان بسیاری هم علیرغم پخش چند بارهاش، پای آن مینشینند؛ سریالی که دوستداران و دشمنان امام حسین(ع) را از مختار ثقفی تا شمر بن ذی الجوشن را به تصویر کشیده است.
شمر همان کسی است که در جنگ صفین در رکاب حضرت علی(ع) میجنگید و چند سال بعد در عاشورا، مقابل فرزندان آن حضرت ایستاد. نقش این دشمن بزرگ خاندان پیامبر(ص) را در «مختارنامه»، کسی ایفا کرده است که هنگام بازی در سریال «روزی روزگاری»، هیچگاه فکر نمیکرد یک روز در قامت شمر به تلویزیون بیاید. محمد فیلی، بازیگر نقش شمر، هرچند که ارزش خاصی برای اثر میرباقری قائل است، ولی گلایههایی هم نسبت به پخش هر سالِ این سریال دارد و معتقد است که طی این ۱۰ سال باید سریالهایی با همین کیفیت ساخته میشد که این اتفاق نیفتاده است.
در این رابطه، به گفتوگو با محمد فیلی نشستهایم که در ادامه میخوانید.
۱۰ سال است تلویزیون هر سال، سریال «مختار نامه» را پخش میکند، به قدری که دست مایه شوخی و طنز در فضای مجازی شده و انتقاد عدهای را برانگیخته است، فکر میکنید پخش هر ساله این سریال فایدهای دارد و موجب محبوبیت روز افزون آن میشود؟
متاسفانه این موضوع یک معضل بزرگی است که نه تنها باعث محبوبتر شدن سریال نمیشود، بلکه ارزش آن را هم کاملا از بین میبرد. چند روز پیش بود درفضای مجازی، جوانان خوشذوق، یک دوبله روی این سریال گذاشته و آن را به سخره گرفته بودند. من واقعا بابت این موضوع متاسفم چرا که بعد از چندین سال، چنین کاری ساخته شد و دیگر چیزی بعد از آن ساخته نشد. سریال«مختار نامه» سال ۸۸ به پایان رسید و مهر ۸۹ روی آنتن رفت. قرار بود بعد از آن سریال«سلمان فارسی» ساخته شود که هنوز بعد از ۱۱ سال این اتفاق نیفتاده است. «مختارنامه» به قدری قوی بود که در کویت، عراق، بنگلادش و دیگر کشورها مرا میشناختند، اما دیگر ساخت چنین سریالهای خوبی ادامه پیدا نکرد. واقعا حیف نبود که چنین سریالهایی دیگر ساخته نشود؟ بهتر بود به جای اینکه هرسال این سریال پخش شود، ما هر سال یک سریال با همین کیفیت میساختیم.
معتقدم سریالهای میرباقری، الف ویژه است و نه فقط من که بسیاری از بازیگران تمایل دارند در چنین کارهایی به ایفای نقش بپردازند چراکه زحمتی که میکشیم، دیده و نقش ماندگار میشود. دقیقا به همین دلیل نقش شمر را پذیرفتم
با اینکه من بسیار خرسندم که سالهای سال مردم سریال «مختارنامه» را میبینند و از تماشایش لذت میبرند. اما بیشتر از این سریالها باید ساخته شود و معتقدم که به جای برخی پرداختهای ضعیف و بیمحتوا، باید به فکر ماندگاری آثار باشیم.
چه شد که نقش شمر به شما پیشنهاد شد آن را پذیرفتید؟
داود میرباقری این نقش را به من پیشنهاد داد و من هم خیلی تمایل داشتم که با ایشان کار کنم، چرا که معتقدم سریالهایی که میرباقری کارگردان آنهاست، الف ویژه است و نه فقط من که بسیاری از بازیگران تمایل دارند در چنین سریالهایی به ایفای نقش بپردازند چراکه زحمتی که میکشیم دیده و نقش ماندگار میشود، به همین دلیل نقش شمر را پذیرفتم. البته در ابتدا یک مقدار سختی داشت اما بعد از مدتی با آن کنار آمدم. بسیاری به من گفتند چرا این نقش را بازی کردی و به من خرده میگرفتند. خود کارگردان که برای هر نقشی چندین گزینه داشت. به من گفت برای نقش شمر، فقط یک گزینه هست و آن هم تویی! و هیچ نقش دیگری به جز این را به تو نمیدهم. الان هم چند باری برای پروژههای دیگر پیشنهاد شده این نقش را تکرار کنم اما من نپذیرفتهام و نمیپذیرم، چون باور دارم نقشم کلیشهای میشود. هرآنچه درباره شمر بود، در «مختارنامه» ارائه دادم و سعی کردم در آنجا کمفروشی نکنم.
خواندن این مطالب هم پیشنهاد میشود:
بازیگر «مختارنامه»: ۲ ماه خواب به چشمم نیامد
آزمون سختی که بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه با آن مواجه شد!
ماجرای پذیرفتن این نقش هم جالب است. هر زمان که میخواستم برای بستن قرارداد به دفتر فیلمسازی بروم، بچهها دورم را میگرفتند و میگفتند نقش خوب بگیر! وقتی که صحبت از «مختارنامه» شد، اهل خانواده خوشحال بودند. روزی که قرار بود به دفتر آقای فلاح(تهیهکننده مختارنامه) بروم، دوباره تأکید کردند که حتماً نقش خوب بگیرم. وقتی وارد دفتر شدم، آقای میرباقری تا من را دید گفت تو شمر منی. من جا خوردم. گفتم حتماً شوخی میکند. شاید منظورش این است که فکر کرده من در طول کار اذیتش میکنم اما وقتی قرارداد نوشته شد، دیدم من واقعا شمر شدم. مانده بودم که چه کار کنم. هم دوست داشتم در این کار باشم و هم آزرده و نگران که چرا من باید نقش شمر را بازی کنم. اصلا چرا من؟ چه سنخیتی با این شخصیت دارم؟ هر قدر فکر کردم دیدم عقلم به جایی قد نمیدهد. اما از ایفای آن نقش اصلا پشیمان نیستم، چون بسیار برای من برکت داشت.
مگر نقش بی برکت هم داریم؟
شاید من از این سریال یک ریال درآمد داشتم، اما ده ریال از برنامههای پشتِ سر «مختارنامه» به دست آوردم، شبکههای مختلف و برنامههای مختلف و این برکت هم همچنان ادامه دارد و من فکر میکنم که لطف خدا به من است. وقتی هم که این نقش به من پیشنهاد شد، پذیرش آن برایم سخت بود. با این حال با خودم گفتم شاید خواست خود حضرت علی(ع) این بوده است و آن را پذیرفتم. باور کنید خیلی وقتها هم از خودشان برای اجرای این نقش کمک میگرفتم. خطاب به ایشان در دلم میگفتم شما مرا انتخاب کردهاید و خودتان هم مرا هدایت کنید. در مجموع هم کار سختی بود چون شمر، آدم بسیار پلید و منفوری بوده است.
میرباقی به من گفت اگر نقش شمر را نپذیرم، او قیدِ به نمایش کشیدن شمر را میزند و سریال «مختارنامه» بدون این شخصیت منفی ساخته خواهد شد
با این ارادت به اهل بیت، در برخی صحنههای «مختارنامه» مجبور بودید در نقش شمر نسبت به آن بزرگان اسائه ادب داشته باشید. این برای شما سخت نبود؟
وقتهایی پیش میآمد که سر صحنه باید دیالوگی میگفتم که نسبت نامربوط به حضرت علی(ع) محسوب میشد. بیان این عبارات و جملات خیلی برایم سخت بود. بعضاً یک زمان میخواستم که قدری با خودم کنار بیایم. این لحظات در طول کار زیاد بود.
یکجا اشاره کردید که در ابتدا پذیرفتن این نقش برای شما سخت بود، این سختی به خاطر منفور بودن شمر برای شما پیش آمد؟
نه، بیشتر نگران بازخورد این موضوع بودم، چون خیلی از موارد را در تعزیه دیده و شنیده بودم که چه اتفاقاتی برای مخالفخوانها رخ داده بود و پیش خودم میگفتم که تعزیه را عدهای میبینند اما سریال را همه میبینند و چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد؟ اما اگر هم تاکنون اتفاقی رخ داده، بد جور نبوده است. در هند هم مراسم تعزیهخوانی دارند و تا کنون از ۱۰۰نفری که شمر را بازی کردند، برخی کشته شدهاند. همین موضوع، کمی اوضاع را سخت کرده بود اما خوشبختانه اتفاق بدی نیفتاد.
ایفای نقش شمر و منفور بودن آن برای شما تبعاتی به همراه داشت؟
گاهی اوقات عدهای جوان، آن هم از روی تعصب و خشم، زمانی که مرا در خیابان میدیدند، نزدیک من هم نمیآمدند و از دور تهدید میکردند، احتمالا پیش خودشان فکر میکردند من واقعا شمرم. یکبار دیگر هم داشتم راه میرفتم یک چیز خیلی محکمی به سرم اصابت کرد، یک خانم با کیفش محکم به سرم کوباند و به من گفت «کار بدی کردی که نقش شمر را بازی کردی، من کارهای تو را دیده بودم و آنها را هم دوست داشتم و دلم میخواست با همان روند کار را انجام دهی». این خشم و عصبانیت او تا جایی ادامه پیدا کرد که من به او گفتم خانم ببخشید، اشتباه کردم، دیگر این کار را نمیکنم.
یک اشتباه رایجی که وجود دارد این است که خیلیها فکر میکنند این شمر بود که سر مبارک امامحسین(ع) را از تنش جدا کرد. درحالیکه این سنان بن انس بوده که این کار را انجام داده است
یکبار دیگر در شبکه کوثر، عربها از کشورهای اطراف میآمدند روی خط و از من حلالیت میطلبیند، علت را پرسیدم، گفتند زمانی که ما کار را میدیدیم، کلی نفرینت کردیم و به تو فحش دادیم ولی حالا که خودت را میبینیم، متوجه میشویم که آنطور نیستی. من هم از این بابت خوشحال بودم که این باورپذیری در مردم به وجود آمده است و نقش شمر را پذیرفتهاند.
از رخ دادن این اتفاقات آزرده نشدید؟
خیر، به قول مرحوم مادرم پوستم کُلُفت است.
چه میزان روی نقش شمر مطالعه داشتید؟
تا حدودی، ولی ما روایت مفصلی درباره شمر نداریم. شمر دو جا درتاریخ است؛ یکی جنگ صفین است که در کنار حضرت علی(ع) در راه اسلام شمشیر میزند و دیگری هم او را در وقایع کربلا میبینیم که آنگونه وارد میدان میشود و علیه امام حسین(ع) گام بر میدارد. خیلی زیاد درباره او نکتهای نیست. مقداری روایت وجود دارد که آن هم در تعزیه خوانده میشود.
در روند این شناخت، چقدر با حقایق بیشتری درباره عاشورا آشنا شدید؟
در این سریال نه من، بلکه همه بچهها باید مطالب جدیدی از عاشورا میآموختیم، مطالبی که در نتیجه مطالعه علما و کارشناسان این حوزه بهدست آمده بود؛ مثلا یک اشتباه رایجی که وجود دارد این است که خیلیها فکر میکنند این شمر بود که سر مبارک امامحسین(ع) را از تنش جدا کرد. درحالیکه این، سنان بن انس بوده است که این کار را انجام داده. یا موضوع خیلی مهمی که وجود دارد این است که شمری که در رکاب امامعلی(ع) بود، با وسوسه پست و مقام و قدرت حاضر میشود مقابل پسر مولایش بایستد و حتی او را به شهادت برساند! اینها موضوعاتی است که هم ما با ایفای نقش در این سریال بیشتر از آنها درس گرفتیم و هم مردمی که آن را تماشا کردند از آنها مطلع شدند.
این مطالب را هم بخوانید:
نقش مهم بازیگر نقش حضرت عباس(ع) مختارنامه در سریال سلمان فارسی
روایت صدرالدین حجازی از ایفای نقش خولی در «مختارنامه»
بازیگر نقش حرمله: «مختارنامه» هیچ وقت تکراری نمیشود
۵۷۲۴۵
خاطرات جالب بازیگر نقش شمر از پیامدهای بازی در «مختارنامه»
فیلی اخیراً با حضور در یک برنامه تلویزیونی بخشی از خاطرات جالب خود از پیامدهای بازی در این سریال را بیان کرده است. از کتک خوردن به خاطر ایفای نقش شمر تا بایکوت شدن توسط فرزندانش.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، هنوز هم بعد از گذشت چند سال از اتمام پخش سریال «مختارنامه» اما با فرارسیدن ماه محرم و ایام عزای سیدالشهدا (ع)، شبکههای سیما سراغ این سریال تاریخی میروند و قسمتهای مختلف آن را روانه آنتن میکنند. در این سریال تاریخی که ساخت آن چند سال به طول انجامید، بازیگران و هنرمندان زیادی ایفای نقش کردند.
آقای محمد فیلی یکی از این بازیگران بود؛ کسی که نقش مهمی را در سریال به دوش کشید و «شمر» را در تلویزیون بازنمایی کرد. فیلی اخیراً با حضور در یک برنامه تلویزیونی بخشی از خاطرات جالب خود از پیامدهای بازی در این سریال را بیان کرده است. از کتک خوردن به خاطر ایفای نقش شمر تا بایکوت شدن توسط فرزندانش. آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از دیدگاهها و خاطرات وی از پذیرفتن این نقش است.
من از نقشهای منفی آن هم از این نوع خیلی بدم میآید. همگی از بچگی شمر را میشناختیم و میدانستیم که چقدر منفور و جنایتکار است. وقتی هم که این نقش به من پیشنهاد شد، پذیرش آن برایم سخت بود. با این حال با خودم گفتم شاید خواست خود امام (ع) این بوده است. آن را پذیرفتم. باور کنید خیلی وقتها هم از خودشان برای اجرای این نقش کمک میگرفتم.
خطاب به آنها در دلم میگفتم شما مرا انتخاب کردهاید و خودتان هم مرا هدایت کنید. در مجموع هم کار سختی بود.نه اینکه بخواهم بگویم باید خودم را از چنین نقشهایی دور کنم؛ نه! من بازیگرم و هر بازیگری باید مهارت و دانش آن را داشته باشد که هر نقشی را بازی کند ولی از نظر پلید بودن این آدم، بازی در نقش او برایم سخت بود.
حرف نامربوط زدن به امام (ع) برایم سخت بود
وقتهایی پیش میآمد که سر صحنه باید دیالوگی میگفتم که نسبت نامربوط به امام (ع) محسوب میشد. بیان این عبارات و جملات خیلی برایم سخت بود. بعضاً زمانی میخواستم که قدری با خودم کنار بیایم. این لحظات در طول کار زیاد بود. شروع کارم در تلویزیون به طور رسمی با یک سریال طنز بود؛ «روزی روزگاری». در داخل جامعه ما هم وضعیت طوری است که وقتی آدم در یک سری کارها، کارش را شروع میکند مخاطب از او میخواهد که همان مسیر را ادامه بدهد.
طبعاً من هم باید توی همین مسیر ادامه میدادم. کاری که در مختارنامه، اینگونه نبود. نقش من منفور بود. بودند کسانی که وقتی این کار را دیدند برایشان سخت بود. یادم است یک روز در میدان فاطمی کاری داشتم، وقتی از ماشین پیاده شدم یک مرتبه چیزی توی سرم خورد. خانم مسنی داشت من را کتک میزد و میگفت من تو و بازیهایت را دوست دارم چرا نقش شمر را بازی کردی؟! به خاطر اینکه نقش شمر را بازی کرده بودم، داشت من را تنبیه میکرد.در نهایت چند نفر کمک کردند و از آن مهلکه جان به در بردم! این اتفاقات میافتاد و کسانی که کارهای من را تعقیب میکردند، این نقش را دوست نداشتند.
فکر کردم میرباقری شوخی میکند!
هر وقتی میخواستم برای بستن قرارداد به دفتر فیلمسازی بروم، بچهها دورم را میگرفتند و میگفتند نقش خوب بگیر! وقتی که صحبت از مختارنامه شد، اهل خانواده هم خوشحال بودند. روزی که قرار بود به دفتر آقای فلاح(تهیهکننده مختارنامه) بروم دوباره تأکید کردند که حتماً نقش خوب بگیرم. وقتی وارد دفتر شدم، آقای میرباقری تا من را دید گفت: تو شمر منی! جا خوردم! گفتم حتماً دارد شوخی میکند. شاید منظورش این است که احتمال داده من در طول کار اذیتش میکنم اما وقتی قرارداد نوشته شد، نقش شمر را برایم نوشته بودند.
مانده بودم چه کنم! هم دوست داشتم در این کار باشم و هم آزرده و نگران که چرا «من» باید نقش شمر را بازی کنم؛ چه سنخیتی با این شخصیت دارم؛ هر قدر فکر کردم دیدم عقلم به جایی قد نمیدهد.
بچهها بایکوتم کردند
وقتی به خانه برگشتم بچهها دورم را گرفتند و پرسیدند که چه نقشی را گرفتهام! گفتم هنوز معلوم نیست. فعلاً رفتیم و صحبت کردهایم. گفتم چند نقش پیشنهاد شده و باید یکی را انتخاب کنم. پرسیدند چه نقشهایی؟ گفتم حتی اینها هم هنوز معلوم نیست. حالا آنها مدام میپرسیدند و من مدام از پاسخ طفره میرفتم. در نهایت کار کلید خورد. یک روز آفیش بودم و باید سر صحنه میرفتم. رفتم و کارم را انجام دادم و برگشتم.
حالا بچهها مشتاق بودند بدانند که چه نقشی دارم. وقتی برگشتم و گفتم نقش شمر را دارم سکوت سنگینی فضای خانه را گرفت و همه رفتند توی لاک خودشان. کسی به من نگاه هم نکرد. شاید باورتان نشود تا یک هفته وقتی از بچهها میخواستم کاری برایم انجام دهند، هیچ یک محل نمیگذاشتند. تا اینکه زمان گذشت و قبول کردند که به هر حال به من این نقش پیشنهاد شده بود و اگر نمیپذیرفتم، میرباقری قیدِ به نمایش کشیدن شمر را میزد. آرام آرام آشتی کردند و جو خانه به حالت عادی برگشت و کار هم جلو رفت.
نمیگذاشتم امام به کوفه برود
مختار را همه ما دیدیم. شاید ما توانسته باشیم یک هزارم مصائب اهل بیت (عهم) را در این سریال به تصویر بکشیم.
در توان ما نبود که وارد کل ماجرا شویم و تمام آن سختیها را به تصویر بکشیم. اگر من در کربلا بودم از ابتدای ماجرا جلوی ورود امام (ع) به کوفه را میگرفتم. اگر در توانم بود خودم میرفتم پیشواز ایشان و مثل آن ضربالمثل قدیمی، میگفتم یا نمیگذارم بروی یا باید از روی جنازهام رد شوی. حتماً این کار را میکردم.
منبع:صبح نو
انتهای پیام
بازگشت به صفحه رسانهها