نوعی زیرانداز دستباف از نخ پنبه تولید شده است
نوعی زیرانداز دستباف از نخ پنبه تولید شده است
نوعی زیرانداز دستباف که از نخ پنبه تولید شده است – جواب زیلو زیلو نوعی زیرانداز و کفپوش دستبافت است که با نخ پنبه بافته میشود که بهعلت خنکی
نوعی زیرانداز دستباف که از نخ پنبه تولید شده است
تعداد نظرات
۰ دیدگاه
تعداد لایک
۱ پسندیدن
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
بازدید
۴۲۱ نفر
جواب : زیلو
*************
زیلو نوعی زیرانداز و کفپوش دستبافت است که با نخ پنبه بافته میشود که بهعلت خنکی پنبه، مناسب مناطق کویری است و شباهت زیادی به گلیم دارد؛ با این تفاوت که گلیم از پشم بافته میشود.۱ این زیرانداز در برخی مناطق ایران استفاده میشود. زیلو محصولی قدیمی و تاریخیست که حتی ناصر خسرو در سفرنامهاش، به ۵۰۰ کارگاه بافت آن اشاره میکند.۲ زیلو همچنین، هنر مردم شهر تاریخی میبد محسوب میشود
ارائه شده توسط : حسین ایزدی
در وب سایت : پرشین جم
زیر اندازهای سنتی ایران
مهمترین زیراندازهای سنتی ایران مشتمل است بر حصیر زیرانداز، نمد زیرانداز، پلاس و دیگر انواع گلیم، گبه، زیلو، قالی و جاجیم. مجموعهی مذکور را می توانیم «فرش» بنامیم چرا که قابلیت لازم برای پوشاندن کف محل سکونت را نیز دارد و بدیهی است که با «قالی» که زیر اندازی کامل و زیبا بوده و در محاورات بعضاً از آن با نام فرش هم یاد می شود، تفاوت دارد اگرچه هر قالی، فرش هم تلقی می شود اما هر فرش یا به عبارت بهتر هر نوع زیرانداز، قالی نیست.
حصیر زیرانداز و اصولاً حصیر بافی با سابقه ای حدود ۱۲۰۰۰ سال (۱۰۰۰۰ ق.م.) یکی از پرپیشینه ترین زیراندازها بوده و نخستین حصیرها را باید به تمدن بین النحرین مربوط بدانیم. البته امروزه با بهره گیری از انواع الیاف سلولزی و برگ و سپس برخی از گیاهان انواع حصیر من جمله باد بزن حصیری، کلاه، سفره، سبد و نهایتاً زیر انداز حصیری بافته می شود و انواع تولیدات منحصر به زیر انداز نیست. در مجموعهی زیراندازهای سنتی ایران طبعاً بافتههای داری همچون پلاس گلیم ساده( دو رو)، گلیم سوماک( یک رو )، گلیم یک رو ولی غیرسوماک، گبه ، زیلو و نهایتاً نفیس ترین آن یعنی قالی جایگاه خاصی دارد.
جاجیم، یک نوع بافتهی دستگاهی و در واقع پارچه و منسوجی ضخیم است که افزون بر استفاده به عنوان زیر انداز، می تواند به عنوان رختخواب پیچ، رو کرسی و در کارهای تکمیلی به عنوان کیف و ساک و رو مبلی به کار گرفته شود و محصولات زیبایی را پدید آورد که در خصوص آن در بخش منسوجات (پارچه ها) بیشتر توضیح داده خواهد شد.
نمد زیر انداز با سابقه ای حدود ۸۰۰۰ سال (۶۰۰۰ ق.م.)، در واقع منسوجی بافته نشده است که در اثر درگیری الیاف حلاجی شده پشم یا کرک با بهره گیری از آب گرم و در صورت لزوم و حسب عادت یک مادهی قلیایی و مالش آن بر روی قالب حصیری، پدید می آید که البته امروزه انواع کلاه نمدی، پالتو نمدی، کپنک و گونههایی از نمد زیر انداز در مناطق مختلف کشورمان نظیر استهبان در استان فارس، آمل در مازندران، سمنان،دامغان، سبزوار، تنکابن، رودسر در استان گیلان و… تولید می شود. جاجیم، منسوجی پشمی است، دارای تار( نخهایی که به صورت عمودی و در طول دستگاه یا دار بافندگی قرار میگ یرد و به آن «چله» هم می گویند و در زبان انگلیسی Wa p نامیده شده است.) ، پود (پود، نخهای رنگینی است که به صورت افقی و در عرض دستگاه یا دار بافندگی از لابه لای نخهای تار می گذرد. تا عملی درگیری تار و پود و بافت صورت پذیرد. درزبان انگلیسی پود WEFT نامیده شده است.) و پود نازک که بر روی دستگاه ساده بافندگی به صورت نواری به عرض ۱۸ تا ۳۵ سانتیمتر – در روستاهای آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و… – یا با عرضی بیشتر تا حدود یک متر – در استان فارس – بافته می شود و یکی از قدیمی ترین بافته ها و طبعاً زیراندازها است. در مجموع و افزون بر بافتههای داری، سه نوع بافتهی غیر داری یعنی جاجیم ، نمد زیرانداز و حصیر زیرانداز، انواع فرش یا زیر اندازهای سنتی ایران را تشکیل می دهد که در ادامه به معرفی بافتههای داری می پردازیم.
انواع گلیم : پلاس، گليم ساده (دورو يا تخت)، گليم سوماک (یک رو)، گليم يک رو ولی غير سوماک. انواع گلیمهای ایرانی را تشکیل می دهد.
بر اساس اسناد و مدارک موجود و نظر متخصصان نخستین گلیم ها که به طور عمده برای پوشش بدن و یا رو انداز و یا افکندن بر روی دوش بافته شده تماماً از نخ پشمی و ذهنی باف بوده و به حدود ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد تعلق دارد. صاحب نظران عقیده دارند گلیم پدر صنعت نساجی محسوب می شود و حتی پیش از بافت پارچه – که از جنس کتان بوده – بافته شده است.
پلاس: پلاس، درواقع گلیمی است درشت بافت، تمام پشمی با مواد اولیه ای ضخیم تر از مواد اولیهی مصرفی در گلیمهای دیگر که به صورت ذهنی و در واقع بدون استفاده از نقشه بافته می شود.
بهترین پلاسهای ایران را در کلات نادری – خراسان – و ترکمن صحرا- استان گلستان – می بافند. گفتنی است که پلاس با عبور نخهای پشمی رنگین به عنوان پود از لابه لای نخهای تار یا چله و به «روش پود گذاری» بافته می شود و برای استحکام بافت و قطعی کردن درگیری تار و پود از «شانه» یا «دفتین» استفاده می کنند و با زدن ضربات لازم، درگیری نهایی و در واقع یک ردیف یا یک رج بافته می شود.
گلیم ساده (دو رو):
بدون تردید، زیباترین و متنوع ترین گلیم ها در مناطق عشایری و روستایی ایران بافته می شود. تار یا چله به طور معمول از نخ پشمی یا نخ پنبه ای یا بعضاً نخ ابریشمی رنگ نشده انتخاب می شود و پود از نخ پشمی یا ندرتاً ابریشم رنگ شده خواهد شد. روشی بافت همان شیوهی پودگذاری است و بافنده با عبور نخهای پود از لا به لای نخهای تار، نگاره ها و نقوش دلخواه و مورد نظر را که به واسطهی محدودیت مواد اولیه – که فقط تار و پود است. می تواند فقط به صورت هندسی و مضرس باشد، بر روی گلیم می بافد. به نظر می رسد گلیم باید بدون نقشه بافته شود تا هنرمند بافندهی گلیم بتواند نگارههای دلخواه را که ملهم از احساسات، عواطف، عقاید و علایق اوست به نقش در آورد و بدینسان هر گلیمی با گلیم دیگر متفاوت خواهد بود و حتی یک بافندهی مشخص نیز نمی تواند دو تخته گلیم یکسان به لحاظ نگاره و نقش ها تولید کند. مهمترین ابزار کار«دار» یا «دستگاه» گلیم بافی است که می تواند افقی یا عمودی باشد. طبعاً در مناطق عشایری و بعضی از روستاها از دار افقی و در شهرها و برخی دیگر از روستاها از دار عمودی گلیم بافی استفاده می شود. بدیهی است دارهای عمودی گلیم بافی به واسطهی راحتی گلیم باف در حین بافت و نیز به لحاظ امکان رعایت بیشتر نکات فنی بر دارهای افقی ارجحیت دارد. دیگر ابزار کار را «شانه»، «قیچی»، و در مواردی «نقشه» تشکیل می دهد. گاه از وسیله ای به نام «سوک» هم برای کوبیدن استفاده می کنند. نخهای پشمی یا ابریشمی مورد استفاده در پود گلیم می تواند با رنگهای شیمیایی یا رنگهای طبیعی، رنگرزی شود که بدیهی است مواد ملونهی طبیعی مورد استفاده در رنگرزی موجب ثبات بیشتر، زیبایی و بهبود کیفیت بافته می شود. ( شاخص ترین گلیمهای دو رو یعنی گلیمی که از هر دو رو قابل استفاده بوده و نقوش یکسانی دارد-در استانهای کردستان -سنندج و بیجار – کرمانشاه – شهر کرمانشاه، هرسین و جوانرود -اردبیل- نمین- آذربایجان شرقی-هشترود – قزوین-الموت – بافته می شود.
گلیم سوماک (یک رو) گلیم سوماک یا یک رو دارای تار، پود و پیچی بوده و در مسیر تکاملی زیر اندازها از بافت پلاس تا قالی پس از بافت گلیم ساده، بافته شده است که در مجموع گلیمی ضخیم تر، به لحاظ بافت و دارای شیوه ای متکامل تر و پیشرفته تر در مقایسه با بافت گلیم ساده و همچنین یک رو است یعنی آن که از قسمت رویی گلیم که دارای طرح و نقش است استفاده می شود. گفتنی است پشت گلیم سوماک، بی نقش بوده و نخهای رنگین اضافی حاصل از پود پیچی را مشاهده می کنیم. از سوماکهای مشهور ایران، می توانیم به سوماک ورنی که در مناطق روستایی و عشایری استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل بافته می شود-، «سوماک شیرکی پیچ – که در برخی از مناطق عشایری و روستایی سیرجان، بافت و شهر کرمان در استان کرمان تولید می شود «سوماک رندی»- که در مناطق روستایی و عشایری استانهای فارس و خوزستان بافته می شود – «سوماک سرانداز» – که مناطق عشایری و روستایی استان چهارمحال و بختیاری تولید می شود – و سرانجام «سوماک بی نام» – که تولید آن در برخی از مناطق استان خراسان شمالی معمول است – اشاره کنیم. تفاوت عمدهی سوماکهای ایران در نگاره ها و نقوش و بعضاً مواد اولیهی مصرفی است. « ورنی» با نگارههایی از حیوانات اهلی و وحشی مشخص می شود و به طور معمول تار آن نخ پنبه ای و دیگر مواد اولیهی مصرفی به ویژه پود حتماً از نخهای پشمی رنگ شده انتخاب می شود. البته ورنی با چله ای ابریشمی هم بافته می شود. «شیرکی پیچ» دارای نگارههایی از حیوانات اهلی و گل و گیاه است و تماماً پشمي است. «رندى» با نگاره هايی از پرنده و گل مشخص می شود و مواد اولیهی مورد مصرف آن تماماً از پشم انتخاب می شود. «سرانداز» از سوماکهای مناطق عشایری و بعضاً روستای استان چهارمحال و بختیاری است که همانند رندی تماماً از پشم بوده و نگارههای آن را فرمهای چند ضلعی) تشکیل می دهد و سرانجام آن که «سوماک بی نام» که نگاره هایش شباهتی به نگارههای سوماک سرانداز داشته و البته تا حدودی کوچکتر و ظریف تر است نیز دارای پود، تار و پود پیچی پشمی است.
دیگر انواع گلیم :
افزون بر گلیمهای دورو و سوماک که شرح آن گذشت در برخی از مناطق عشایری، شهری و حتی روستایی کشورمان گلیمهایی بافته می شود که گاه تلفیقی از دو شیوهی بافت فوق الذکر و حتی تلفیقی از شیوههای مذکور با شیوهی بافت قالی است و از آن جمله می توان به «گلیم گچمه» – در استان کهگیلویه وبویراحمد – بافته می شود. گلیم مشهور به «شیشه در مه» و همچنین «گلیم گل جاجیمی» – که در استان فارس بافته می شود -«گلیم سفره کردی» – که در استان خراسان شمالی تولید می شود- «گلیم نقش برجسته» مرکز تولید آن استان ایلام است – اشاره داشت.
زیلو: پیشینهی بافت زیلو را بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ سال برآورد کرده اند و خاستگاه آن به یقین مناطق کویری ایران بوده است چرا که این زیرانداز ساده و زیبا، با آب و هوا و اقلیم مناطق کویری همچون یزد و کاشان تناسب بیشتری دارد و برای پوشش کف مراکز مذهبی و منازل کویری، بسیار مطلوب است. زیلو، تنها زیراندازی است که هم تار و هم پودش از نخ پنبه ای انتخاب می شود و اگر چه نقوش آن همچون گلیم، هندسی و البته تماماً ذهنی است ولی شیوه و نوع بافت و ابزار و وسایل کار آن با گلیم تفاوت دارد. از قدیمی ترین زیلوهای موجود در کشورمان باید به «زيلو» بافته شده در تفت استان یزد و زیلوی بافته شده و موجود در میبد یزد اشاره داشت که به حدود۵۰۰ سال پیش مربوط می شود اما زیلوهای متعدد موجود در مراکز مذهبی استان یزد و شهر کاشان، ارتباط بافت زیلو با «سنت وقف» را محرز می سازد و مؤید آن است که برای پوشش مساجد، حسینیه ها، خانقاهها، امامزاده ها و دیگر امکان مذهبی، فرد خیری، به اندازهی مساحت و سطح کف مکان مورد نظر، زیلو سفارش میداده و پس از اتمام بافت که همراه با نام واقف بوده و هست را به مکان مذهبی مربوط، انتقال داده و کف را با آن پوشش می دادند.
مواد اولیهی مصرفی در تولید زیلو، فقط نخ پنبه ای است که البته از نخ پنبه ای رنگ شده برای پود و از نخ پنبه ای رنگ نشده برای تار استفاده می کنند. تعداد رنگهای موجود در زیلو از دو رنگ تجاوز نمی کند و اصولاً باید گفت که محدود بودن رنگ ها یکی از ویژگیهای زیلو است.
زیلوهای ویژه مکانهای مذهبی با رنگ بندی سفید و سرمه ای، سفید و آبی لاجوردی، سفید و آبی آسمانی و زیلوهای دیگر مکان ها منجمله منازل با رنگ بندیهای دیگر همچون سفید و سبز، سفید و قهوه ای و منجمله نارنجی و آبی آسمانی مشخص می شود که البته در این صورت نخ پنبه ای مصرفی در تار را نیز رنگ می کنند. مهمترین وسیلهی بافت زیلو، «دار» است که اگر چه در ظاهر بی شباهت به دار عمودی قالی بافی نیست اما با آن تفاوتهایی هم دارد. دیگر وسیلهی کار که برای کوبیدن پود به کار می رود را «پنجه» می نامند. پنجه به شانه ای شبیه به برخی از شانههای متداول در گلیم بافی گفته می شود که توسط پنجه زن – یعنی همکار استاد زیلوباف – برای کوبیدن نخهای عبور داده شدهی پود از لا به لای نخهای تار مورد استفاده قرار می گیرد. در زیلو دو نوع نقش وجود دارد: «نقش حاشیه» و «نقش کار» (نقش زمینه) که طبعاً هر چه نقشه پیچیده تر و پر نقش تر باشد بر ارزش زیلو می افزاید . چرا که بافت آن صرفاً از عهدهی استادکاران هنرمند و با سابقه بر می آید.
گبه: از «گبه» با نام «خرسک» هم یاد شده است که البته درست نیست زیرا به هر فرش درشت بافت تا رج شمار ۲۲ که طبعاً دارای (پرزهای بلندی هم هست، خرسک می گویند. لذا در تعریف گبه بهتر است بگوییم که نوعی فرش و بافتهی داری است، گره دار، تمام پشمی، ذهنی بافت که می تواند خود رنگ یا رنگی باشد. نکتهی دیگر آن که گبه با زیراندازهای بلند و طرحهای هندسی یا شکسته مشخص می شود. منظور از خود رنگ بودن، آن است که بر روی نخهای پشمی مورد مصرف در بافت ، هیچ گونه عملیات رنگرزی انجام نشود.
ویژگی مهم گبه، به طراحی و نقش پردازی آن مربوط می شود که زن بافنده با استفاده از احساسات و تخیل خود و با آزادی کامل و بدون قید و بند، نقشیهای متفاوتی را بر روی بافتهی خود پدید می آورد. مراکز اصلی و مهم بافت گبه، مناطق عشایری و روستایی استانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان تشکیل می دهد. البته در استان فارس گبههایی با نقش شیر که به«گبهی شیری» هم معروف است بافته می شود: ابزار و وسایل کارگبه بافی،همان وسایل کار قالی بافی است و گبه به واسطهی درشت بافت بودن در واقع «فرش زیرپا» نام گرفته است علیرغم آن که زیبایی و جلوه ای خاص و جایگاه ویژهی خود را دارد.